امروز: 21 اردیبهشت 1403 ساعت: 02:08

[secondary_title]

سفر نامه صعود به قله کینو

به گزارش پان (آنزان آنلاین)

 

بسان رود جاری که آهنگ رحیل میکند و در سکوت صبحگاهی، چشمی به آسمان و نیم نگاهی به راه، از میان فوج فوج گون های پر سکوت می‌زند پی به شوق صعود بر کینو. کینو تناور، پهلوان شاهنامهء هزار پهلوان زاگرس است. آه کینو، کینوی سخاوتمند، کینوی پر غرور، چگونه از تو بنویسم؟ تا چشمم به جمالت روشن نشد ندانستم که چرا شاه بیت اشعار تمام شاعران بختیاری هستی. گویی عقد ثریا عهد بسته بر بام بلند تو و کهکشان راه شیری دود اسپندی است بر استواری و شکوهت.

 

بار دیگر بخت، مساعد آمد تا بخش دیگری از شکوه زاگرس را به نظاره بنشینیم و این بار قله کینو که دامان خویش بطول ۳۰ و عرض ۶کیلومتر در محل تلاقی سه استان خوزستان و لرستان و چهارمحال بختیاری گسترانیده است. خرداد‌ماه را انتخاب کردیم زیرا که این ماه را بهترین ماه صعود می‌دانند لذا روز بیستم خرداد برای این صعود مشخص گردید.

 

من و برادرم داود ساعت ۵ در خنکای فرحبخش صبح از لالی حرکت کردیم. مغازه‌ها هنوز باز نکرده‌اند لذا خرید مایحتاج را در اندیکا انجام دادیم و رو به ارتفاعات زاگرس نهادیم. هرچه جلوتر بروی جلوه‌های زیباتری از شاهکار طبیعت رخ می‌نماید. پس از گذر از تونل دلا به شط دلفریب شیمبار میرسیم. این دشت زیبا که کوچ ایل از آن، الهام‌بخش شاعران نازک خیال بختیاری بوده است.

 

چه خووه مال بار ونه به دشت شیمبار

 

دست گل منه دستم بو چی پار و پیرار

 

با ادامه مسیر و گذر از تاراز، این کوه افسانه‌ای که یادمان خواننده و شاعر اسطوره‌ای بختیاری آبهمن علاءالدین را در دامان پرمهر خود دارد، پس از ۱۸ کیلومتر در سمت چپ به جاده انحرافی سد لیروک و شهرک لبد رسیده وارد جاده شده و پس از طی ۱۵ کیلومتر به دکل مخابراتی میرسیم که نقطه آغاز حرکت ما برای صعود است. آقای احمدیان و دو نفر مهمان کوهنورد خود، شب گذشته را در منطقه گذرانده بودند و منتظر رسیدن ما بودند. بسرعت کوله ها را چیده و ماشینها را در کنار کندوهای عسل و چادرهای عشایر پارک کردیم.

 

پس از احوالپرسی و خوش و بش با عشایر مهمان نواز، حرکت خود را از کنار دکل مخابراتی ساعت ۱۰صبح آغاز کردیم. اکنون ما ۵ نفر هستیم که هیچکداممان تجریه صعود به کینو را نداشتیم. به شوق کینو بدون راهنما، گام در راه گذاشتیم. در همان ابتدا یک شیب تند نفسمان را به شماره انداخت. پاکوب و سنگچین ها بخوبی مسیر را برایمان نمایان میکنند. قرار را بر این گذاشتیم که حرکتمان آهسته‌ و پیوسته باشد. شیب‌های سخت را پشت سر می گذاشتیم. در این راه از خار گَوَنها هم بی نصیب نمی ماندیم اما به عشق دیدار کینو با دلی پر امید براه ادامه می‌دادیم.

 

در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم

 

سرزنشها گر کند خار مغیلان غم مخور

 

پس از ساعتی پیمایش در ارتفاع ۲۸۰۰متری به نقطه رویش گیاه دارویی و مشهور چویل رسیدیم. بوی خوش چویل و شرشر آبشاری که از آب شدن برفها ایجاد شده بود و صدای گوشنواز بلبلان و قه قه کبکان، هوش از سر می ربود. سه ساعت دیگر پیمایش ادامه می یابد. اکنون ساعت ۴بعدازظهر است، در کنار چشمه ای برای صرف ناهار دیرهنگام و استراحت اتراق میکتیم. بساط ناهار و چای آتیشی گسترده می‌شود. پس از استراحتی کوتاه به راه ادامه میدهیم.

 

دقایقی نمی‌گذرد که به یک وارگه متروکه میرسیم. تصمیم بر این میگیریم که شب را در همینجا سپری کنیم. در حال بررسی محل بودیم که صدای مرد عشایری توجه ما را بخود جلب کرد. نان بلوط خورده ای از سفره بی انتهای زاگرس، ابرمردانی از دیار بختیاری که چه خاطره شان در خاطرمان ماند به استقبال ما آمد و به اصرار ما را به وارگه خود دعوت کرد. از طایفه کتکی بودند و فامیلیشان قادری بود. تازه از قشلاق رسیده بودند، از شوشتر، شهرک شرافت. خستگی راه باعث نشده بود که رسم مهمان نوازی و اصالتمندی خود را فراموش کنند. با روی باز هر چه داشتند مهربانانه در طبق اخلاص گذاشتند. براستی که کینو درس سخاوتمندی میدهد. چادرها را در وارگه آقای قادری برپا کردیم، سوز سرما و باد سرد شروع میشود و ما را بالاجبار به درون چادرها سوق میدهد. بایستی زود خوابید تا برای صعود صبحگاه آماده بود.

 

روز دوم؛

 

ساعت ۴صبح بیدارباش زده میشود کوله ها را سبک میکنیم. چادرها و وسایل اضافه را در وارگه گذاشته و در مسیر مستقیم مابین دو یخچال برفی شروع به حرکت میکنیم. به بالا که نگاه میکنیم سه قله کوجک به شکل تشدید مشاهده میشود، کنگره سمت راست تشدید مسیر حرکت ماست. پس از نیم ساعت به بالای تختی میرسیم. از اینجا به بعد خبری از شیبهای تند نیست. ارتفاع این مکان ۳۵۰۰ متر است. به سمت غرب ادامه مسیر میدهیم. سنگچین ها همه جا هستند و راه را نشان میدهند.

 

پس از گذر از یخچالهای متعدد و پس از طی ۲ ساعت پیمایش، در بالاترین نقطه تابلوی قله خود را نشان میدهد و شور و حال وصف ناپذیری اعضای گروه را در بر می گیرد. قله های کلونچین و دوزرده و شاه شهیدان زردکوه در سمت شرق و سنبران و گل گل اشترانکوه در شمال بخوبی نمایانند. خدا را شکرگزاری میکنیم که لذت این صعود دلچسب را به ما عطا کرد. ساعتی را در قله به گرفتن عکس یادگاری می‌گذرانیم. چای داغ با آب برف، خستگی را تنمان می زداید. اکنون دیگر راه بازگشت است، راه فرود، براستی کوهنوردی درس زندگیست هر فرودی را صعودی است و هر صعودی را فرود.

 

بالاترین نقطه ها از پایین ترین جاها شروع می‌شود و وقتی به اوج رسیدی باید بدانی که وقت پایین آمدن هم فرا میرسد. مسیر برگشت با سرعتی بیشتر طی میشود. ساعت ۱۲ به وارگه آقای قادری میرسیم که با چای آتیشی از ما استقبال میکند. ساعتی را استراحت میکنیم و چادرها را جمع‌آوری میکنیم و بسمت پایین حرکت میکنیم. حرکت سرسره ای و اسکی وار بر روی برف سرعت فرود را دوچندان میکند. سرانجام ساعت ۴بعدازظهر ، در کمال صحت و سلامت به مکان پارک خودرها میرسیم و تجربه این صعود دلنشین را در وجود خود ثبت میکنیم و از این بابت از خدای خود سپاسگذاری میکنیم.

 

اعضای گروه: خانمحمد احمدیان، عنایت اسکندری، ایوب اسکندری، داود حاجیپور و هدایت حاجیپور

 

مدت زمان: ۲روز ۲۰ و ۲۱ خرداد

 

ارتفاع پای کار: ۲۲۴۰ متر

 

ارتفاع نهایی: ۳۷۴۵ متر

 

کل مسیر پیمایش: ۱۶کیلومتر

 

نوع پیمایش: سنگین

 

مشخصات: ۴۹/۵۳۶۹۳۱ و ۳۲/۵۸۱۳۸۸

 

پوشش گیاهی مسیر کوهنوردی فاقد هرگونه درخت اما پوشیده از انواع گوناگون گیاهان دارویی و گون ها

 

حیات وحش: خرس قهوه‌ای، گرگ، روباه، کفتار، خرگوش، پلنگ، بز کوهی و…

 

وضعیت آنتن دهی: در برخی نقاط آنتن دهی وجود دارد

 

تعداد نفرات: ۵نفر

 

تدوینگر گزارش: هدایت حاجی پور

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین اخبار